علی(علیه السلام) علی رغم داشتن لیاقت و صلاحیت، بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) امکان بر عهده گرفتن هدایت جامعه ی اسلامی را پیدا نمی کند؛ زیرا مردم به هر صورت، فرد دیگری را بدین سمت بر می گزینند. علی(علیه السلام) برای مدتی طولانی از مدیریت جامعه ی اسلامی به دور می ماند؛ پس روشن است که مشروعیت الهی امام، یک مرحله است و خواست مردم نیز مرحله ای دیگر
به خدایی که دانه را کفید و جان را آفرید، اگر این بیعت کنندگان نبودند و یاران حجت بر من تمام نمی نمودند و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یاری گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشته ی این کار از دست می گذاشتم و پایانش را چون آغازش می انگاشتم.
ه قول سلمان فارسی وقتی که دید بعد از فوت پیامبر ریختند به خانه علی و علی را به زور کشیدند به سمت مسجد برای بیعت. آنجا دارد که بعضی از اصحاب خاص حضرت امیر دست به شمشیر به چشم علی نگاه میکردند که ایشان فرمان درگیری بدهند و حضرت امیر با چشمش اشاره کرد که کاری نکنید. آنجا دارد که سلمان فارسی کنار کوچه ایستاده بود و دید که دارند با علی چه میکنند. وقتی که حضرت امیر علامت داد که کاری نکنید.این دورانی است که باید تحمل کرد.